خانه » معرفی کتاب کیمیاگر از پائولو کوئیلو
کتاب کیمیاگر
کتاب کیمیاگر
سرگرمی

معرفی کتاب کیمیاگر از پائولو کوئیلو

کتاب کیمیاگر

اگر کتاب خوان هم نباشید حتماً نام کتاب کیمیاگر اثر نویسنده مشهور پائولو کوئیلو را شنیده اید. مترجم رسمی کتاب های پائولو کوئیلو در ایران جناب آقای آرش حجازی است. اما ترجمه های دیگری نیز از این کتاب در بازار وجود دارد. رمان کیمیاگر یک رمان محبوب در ایران محسوب می شود.

 

خلاصه ای از رمان

در این کتاب خوب داستان زندگی چوپانی به نام سانتیاگو را می خوانیم که در تمام زندگی خود همراه با گوسفندان خود در حال سفر کردن است. سانتیاگو تا سن 16 سالگی در صومعه وبده و پدر و مادرش وی را به آنجا فرستاده بودند تا کشیش شود تابه او افتخار کنند. اماف روح جستجوگر ساتیاگو او را به کشف دنیا واداشت. او آرزوی شناخت خدا را داشت. سرانجام کشیش شدن را رها کرد و با خرید چند گوسفند به چوپانی و سفر با گوسفندان تن داد.

 

خواب سانتیاگو

چوپان داستان دو بار خوابی عجبی و تکرار شونده را می بیند و ذهن وی به شدت مشغول می شود. در کتاب خواب را چنین نوشته است: « با گوسفندهایم در چراگاهی بودم. بچه‌ای سر رسید و با حیوانات شروع کرد به بازی… خیلی دوست ندارم هرکسی بیاید و با گوسفندهایم بازی کند، آن‌ها از آدم‌هایی که نمی‌شناسند می‌ترسند، اما هرازگاهی بچه‌ها می‌توانستند با آن‌ها بازی کنند بی آن‌که میش‌ها بترسند. این برایم جالب بود که بدانم حیوانات چگونه سن آدم‌ها را تشخیص می‌دهند؛

چرا از بچه‌ها نمی‌ترسند و با آن‌ها زود انس می‌گیرند؟ پسربپه، مدتی با میش‌هایم بازی کرد، اما ناگهان به سمت من آمد، دستم را گرفت و مرا تا اهرام برد. در مقابل اهرام مصر پسرک به من گفت، اگر تا این‌جا بیایی، گنجی به دست خواهی آورد… زمانی که می‌خواست محل دقیق گنج را نشانم دهد، هر دو دفعه از خواب پریدم.»

 

تعبیر خواب سانتیاگو

سانتیاگو شخصیت اصلی کتاب کیمیاگر برای تعبیر خواب خود از پیرزنی کمک می گیرد اما به حرف های او توجهی نمی کند. در ادامه پیرمردی سر راه سانتیاگو می آید و برای همیشه او را متحول می کند. پیرمرد به او جرئن دنبال کردن حدیث نفس را می دهد که در اعماق وجود خود اوست. او می فهمد که باید در جوانی به خودشناسی بپردازد و فریب دنیا را نخورد و تصور نکند سر نوشت بر زندگی مسلط شده است.

 

شروع سفر

آغاز سفر شخصیت داستان، سانتیاگو، به سمت اهرام مصر در جستجوی خوابش آغاز بخش اصلی داستان است. پائولو کوئیلو در این داستان قصد دارد به مخاطب بفهماند که نباید تسلیم شود و باید اهداف خویش را دنبال کند.

سانتیاگو در این داستان یک سیر معنوی را طی می کند و باعث می شود همگام با او خواننده نیز از در خلال ماجراجویی ها با خواندن متن کتاب کیمیاگر احساس لذت بخشی را تجربه کند.